رفتار کودک
باید پرورش اخلاقی و انضباطی کودکان بدون اجبار و یا تحمیل از طرف خانه و یا مدرسه صورت گیرد.
ترغیب و تشویق اعضای گروه در فضایی پر از صفا و صمیمیت منجر به دوستی و رفاقت و در نهایت به یک احساس همگانی جهت انتقال ارزشها و مقررات و ضرورت درک دلایل و استدلالهای آنها می انجامد. با طرح سؤالهای اکتشافی، کودک به تفکر و تفسیر و تحلیل حوادث و قضایای مورد بحث ترغیب می شود و این امر در سازماندهی ذهنی و درون سازی فکری او نقش بسزایی دارد. از این طریق او با موقعیتهایی آشنا می شود که به طور عینی و تجربی می تواند موقعیت و احساسات دیگران را به خوبی درک و لمس کند و خود ضرورتا به راه حلها بیندیشد و به شناخت و ضرورت اجرای مقررات و رعایت ارزشها برسد. این امر چون با روش آزادمنشانه در محیطی آرام، بدون احساس اجبار و فشار به طور خوداگاهانه صورت می گیرد، رفتاری پایدار و ماندنی خواهد شد و گذشت زمان و تغییر اوضاع و محیط تأثیری در آن نخواهد گذاشت.
بنابراین باید پرورش اخلاقی و انضباطی کودکان بدون اجبار و یا تحمیل از طرف خانه و یا مدرسه صورت گیرد. در اجرای مقررات و ارزشها خود کودکان مهمترین عامل بوده و مهمترین نقش را دارند والدین و معلمان در موقعیتهای مناسب، تنها زمینه ساز و هدایتگرند. در گذشته برداشت عمومی این بود که همه چیز را باید با فشار تنبیه و تشویق به دانش آموز تحمیل کرد، زیرا کودک بازی گوش و سر به هواست و در عمل از رعایت مقررات سرباز می زند و از انجام تکلیف شانه خالی می کند و روش برانگیختن حس اشتیاق کودک در یادگیری و پرورش اشکال داشت؛ با این که کودک و نوجوان در این دوره بیش از هر دوره دیگری کنجکاو بوده و نیاز به شناخت و یادگیری و کار و عمل دارد و همواره اشتیاق آن را می کشد. بنابراین نباید هیچ ارزش و قاعده و اصولی را قبل از این که زمینه لازم عاطفی و روانی آن برای کودک فراهم و با خود به آن متمایل شده باشد به وی تحمیل کرد. گرایش کودک به پذیرش ارزش و با قاعده ای و یادگیری مقررات تنها در سایه احساس ارزشمندی و احساس شخصیت و ارزنده پنداری خویش تحقق می یابد و در مدرسه، که قواعد و مقررات پا به عرصه وجود می گذارند، باید شخصیت دانش آموز حفظ شود. مدرسه ، دعوتی طبیعی از کودک و نوجوان به عمل می آورد تا وی رفتار و سازشهای خود را هماهنگ با توقعات و انتظارات زندگی دسته جمعی بروز دهد و رفتار خویش را استوار سازد؛ چه وقتی قواعد و مقررات و دستورات اخلاقی با احتیاجات روزمره دانش آموز و با تمایل به تعاون به صورت همفکری و همیاری، در محیطی گرم و صمیمی پیوند می خورد، با مقررات آشنا شده و با آن زندگی می کند. روحیه تعاون و کوششهای دسته جمعی در گروه تنها در سایه ارتباطی سالم و با هدایت مربی صورت می گیرد و قدرت ابتکار و خلاقیت را در حل مسائل برای تک تک افراد در ارتباط با خود و دیگران پدید می آورد.
در این چنین محیطی، هر کس سعی ندارد از دیگری جلو بزند و به عنوان فرد مورد توجه و شاخص جلوه کند و بقیه را ناموفق و شکست خورده بپندارد، بلکه اولین سنگ بنای زندگی اجتماعی، که همان درک روحیه همکاری و احترام متقابل است، پابه عرصه وجود می گذارد. هر کس بر حسب لیاقت و تواناییهای خود با حفظ عزت نفس در حرکتی جمعی، انگیزه خدمت دسته جمعی و همبستگی گروهی در سایه ارتباطی سالم بین خود و دیگران مشارکت می نماید. چنین افرادی با حفظ حریم شخصیت دیگران رشد می کنند و در آینده می توانند به عنوان انسانهای مستقل و عزتمند در هدایت و رهبری جامعه و در جهت پیشبرد اهداف ارزشمند اسلامی نقشی فعال و سازنده به عهده داشته باشند و ان شاء الله هر یک سربازی فداکار، یاور و زمینه ساز نهضت آن پرچمدار بزرگ، ولی الله اعظم امام زمان عجل الله تعالی فرجه باشند.
کودک نیازمند محبت است و اگر ارتباط والدین که مهمترین کانون تأمین نیازهای عاطفی اوست، به هم بخورد، بزرگترین لطمه روانی بردودک وارد خواهد شد. چنین کودکانی وقتی در آینده تشکیل خانواده دهند، نمی توانند روابط موفقی با همسر خود برقرار نمایند و حتی در پذیرش مسؤولیت در آینده نیز، با مشکلاتی مواجه خواهند شد.
بنابراین، صمیمیت و همکاری و هماهنگی بین پدر و مادر، از مهمترین عوامل رشد کودک است. در خانواده ای که بین پدر و مادر اختلاف و عدم صمیمیت حاکم باشد، انتظار روح صمیمیت و همکاری و تفاهم در فرزندان بی مورد است. والدین اگر هم در بعضی موارد زندگی، تفاهم و توافق نداشته باشند، نباید در مقابل فرزندان ، به مشاجره بپردازند، زیرا تحمل این برخوردها برای کودک دشوار بوده و او را دچار اضطراب نموده و احساس امنیت خود را از دست خواهد داد. از طرف دیگر، این برخوردها موجب می شود که والدین خود به خود به فرزندشان توجه کمتری داشته باشند.
اگر والدین رابطه شاد و محبت آمیزی با هم داشته باشند، کودک هم یاد می گیرد که به دیگران محبت بورزد و در کارها با دیگران تفاهم و مشارکت داشته باشد. در این صورت هماهنگی و همیاری برایش آسان خواهد بود. احترام پدر و مادر نسبت به یکدیگر سبب می گردد که فرزندان هم نسبت به همدیگر و نیز به والدین احترام بگذارند.
والدین باید شنوندگان خوبی برای فرزندانشان باشند، زیرا آنان در مدرسه، فرصت کافی برای این که بتوانند همه نظرات و ابتکارات خود را ابراز نموده و احساسات و عواطف خود را تخلیه کنند، ندارند. در این رابطه والدین باید با هماهنگی کامل، و در پرتو احترام گذاشتن به شخصیت فرزندشان، زمینه را برای باروری استعدادها و ابراز احساسات و عواطف آنان فراهم سازند.
منبع: والدین و مربیان مسؤول، رضا فرهادیان، چاپ پنجم، مؤسسه بوستان کتاب، قم 1392
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}